خسته ام از خنده اجباری

خسته ام از خنده اجباری

 

گاهی اتفاقاتی تلخ در ذهن، نقش داس را بازی می کنند 

درو کردن خاطرات شیرین کار آنهاست . 

و تو مجبوری که به آدم های بی خیال اطرافت که همه شان

در فکر گذران زندگی عقب افتاده خویش هستند ،

لبخندی تحویل دهی . لبخندی که برای آنها شیرین است

و مزه تلخش وجود خودت را از هم می درد . 

خسته نیستم از درد ها و غم ها

خسته نیستم از سنگینی بار آنها بر قلبم

خسته نیستم از قلع و قمع خاطرات شیرین

خسته نیستم از ...

خسته ام از نگاه ها ...

آه ، امان از دست نگاه های متفاوت آدم ها 

سکوت سرخ شقایقها را در این ویرانی تو می دانی

غم پنهان نگاه ما را در این حیرانی تو می خوانی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 28 ارديبهشت 1393برچسب:, ] [ 1:26 ] [ عماد کیان ]
[ ]